
مرآت گزارش میدهد؛
جانبازان و آزادگان روایتگران صبر و استقامت
جانبازان و آزادگان دفاع مقدس با ایثار جان و تحمل زخمها و اسارت، روایتگران صبر و استقامتی ماندگارند، آنان با گذشت از زندگی شخصی، عزت و آزادی ایران را پاس داشته و میراثی جاودانه برای نسلهای آینده برجای گذاشتند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ جانبازان و آزادگان دفاع مقدس روایتگران صبر و ایستادگی ملتی هستند که در سختترین سالهای تاریخ معاصر ایران جان و سلامتی خویش را در مسیر پاسداری از وطن فدا کردند.
آنان در روزهایی که دشمن با تمام توان نظامی به مرزهای کشور یورش برد با عزم راسخ و ایمانی خللناپذیر لباس رزم پوشیدند و به میدان شتافتند.
بسیاری از آنان در حالی راهی جبهه شدند که زندگی خانوادگی و فرصتهای شخصی را کنار گذاشتند و جوانانی که در آغاز راه زندگی بودند دانشگاه و تحصیل را رها کردند و سه سال یا بیشتر در جبهه ماندند زیرا آنان میدانستند که امنیت و سربلندی فردای ایران در گرو ایستادگی امروز آنان است.
جسمهایشان زخمی شد، چشمها و اندامهایی را در میدان جنگ از دست دادند و ترکشها برای همیشه در بدنشان ماندگار شد و برخی از آنان به اسارت دشمن درآمدند و ماهها و سالها در اردوگاههای بعثی سختترین شکنجهها و تحقیرها را تاب آوردند اما در دل تاریکترین روزها ایمان به خدا و عشق به وطن چراغی شد که راه را روشن نگاه داشت.
این مردان استقامت هیچگاه از انتخاب خویش پشیمان نشدند و آنان معتقدند در برابر خون شهیدانی که جان خود را تقدیم کردند جراحتها و دردهای جانبازی اندک است، شهادت برای همرزمانشان پایان نبود بلکه آغاز جاودانگی بود و جانبازی نیز یادگاری از روزهایی شد که با ایمان و غیرت رقم خورد.
امروز نیز جانبازان و آزادگان خود را پاسداران همیشگی کشور میدانند و آنان با وجود گذشت دههها از پایان جنگ همچنان آمادهاند در صورت تهدید دوباره لباس رزم بپوشند و در کنار نسل جوان بایستند و تجربه دلاورانه آنان نشان میدهد که مقاومت نه تنها یک خاطره تاریخی بلکه راهی جاری در رگهای این ملت است.
حکایت جانبازان و آزادگان پیام روشنی برای نسل امروز دارد؛ امنیت کنونی آسان به دست نیامده و این آرامش میراثی است که با خون، جراحت و اسارت به دست آمده و مسئولیت پاسداشت آن بر دوش تکتک ایرانیان است.
برای دفاع از ایمان و خاکم جنگیدهام
جانباز دوران دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ با بیان خاطراتی از حضور خود در جبهههای نبرد حق علیه باطل بر ضرورت انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل جوان تأکید کرد و گفت که جانباز بودن برای او تنها یک عنوان نیست بلکه مسئولیتی همیشگی است.
حسن مطلایی عنوان کرد: وقتی جنگ آغاز شد جوانی بیش نبودم اما غیرتم اجازه نمیداد در خانه بمانم، دشمن به خاک میهن حمله کرده بود و من باید سهمی در دفاع از وطن میداشتم و با همین باور لباس رزم پوشیدم و راهی جبهه شدم.
وی افزود: ماهها در مناطق عملیاتی حضور داشتم و روز و شبهای زیادی در خطوط مقدم گذشت و ما در شرایط سخت و با کمترین امکانات در برابر ارتش تا دندان مسلح بعثی مقاومت میکردیم و لحظهای که برای نخستینبار صدای خمپاره و انفجار را شنیدم دانستم که راه بازگشتی نیست و باید تا پایان ایستاد.
این جانباز دفاع مقدس ادامه داد: در یکی از عملیاتها بر اثر اصابت ترکش مجروح شدم و ترکشها به بدنم آسیب رساندند و هنوز هم آثار آن در وجودم باقی است اما مجروحیت برای من تنها یک جراحت جسمی نیست بلکه نشانه از روزهایی است که برای دفاع از ایمان و خاکم جنگیدهام.
وی با اشاره به لحظه جانبازی خود عنوان کرد: یادم هست که در میانه آتش سنگین دشمن ناگهان انفجار شدیدی رخ داد و وقتی به خود آمدم از شدت خونریزی و درد چیزی نمیدیدم اما تنها دغدغهام این بود که همرزمانم آسیبی نبینند و عملیات متوقف نشود و همان زمان فهمیدم که دیگر سلامتی سابق را نخواهم داشت.
مطلایی تصریح کرد: هیچگاه از این انتخاب پشیمان نشدم و اگر دوباره به عقب بازگردم همان راه را تکرار میکنم، جانباز بودن برای من به معنای تقدیم سلامتی در برابر عزت ملت است و چه افتخاری بالاتر از اینکه بخشی از بدنم فدای وطنم شده باشد.
وی با تأکید بر روحیه همبستگی رزمندگان گفت: آنچه در جبههها بیش از هر چیز به چشم میآمد وحدت و برادری بود و همه یکدل و یکصدا بودیم، از ترک و لر و کرد گرفته تا عرب و بلوچ همه در کنار هم میجنگیدیم و همین اتحاد، بزرگترین رمز پیروزی ما شد.
این جانباز دفاع مقدس افزود: امروز وقتی به گذشته نگاه میکنم بیش از آنکه سختیها را به یاد بیاورم شیرینی همراهی با یاران شهید را در ذهن دارم زیرا آنها با لبخند در میدان مین قدم میگذاشتند و ما از نگاهشان درس ایمان و شجاعت میگرفتیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: نسل امروز باید بداند امنیت کنونی آسان به دست نیامده و ما جوانیمان را دادیم، برخی سلامتیشان را از دست دادند و بسیاری جان خود را تقدیم کردند تا ایران سرافراز بماند و وظیفه نسل جدید این است که قدر این میراث را بداند.
مطلایی بیان داشت: گاهی از من میپرسند سختترین لحظه زندگیات چه بود؟ همیشه پاسخ میدهم دیدن پیکرهای پاک همرزمانم که بر خاک میافتادند و من آن لحظهها هرگز از یادم نمیرود و هنوز هم شبها خواب سنگر و صدای خمپارهها را میبینم اما همین یادهاست که مرا زنده نگه میدارد و انگیزه میدهد.
وی افزود: جانباز بودن تنها به معنای داشتن جراحت جسمی نیست زیرا جانباز یعنی کسی که وظیفه دارد فرهنگ ایثار را منتقل کند و من هر جا که فرصتی پیش بیاید برای جوانان از خاطرات جبهه و شهیدان میگویم زیرا باور دارم آینده این کشور در دست آنان است.
این جانباز در پایان خاطرنشان کرد: اگر روزی بار دیگر خطری ایران را تهدید کند با وجود همه زخمها و سالها جانبازی باز هم آمادهام لباس رزم بپوشم چون وطن برای ما فقط خاک نیست؛ همه هویت، شرف و ایمان ماست و حرم ایران را باید با جان و دل پاسداری کرد.
شهدا با صبر و استقامتشان به ما درس میدادند
آزاده دوران دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ با بیان خاطراتی از دوران حضور در جبهه و یک سال و نیم اسارت در اردوگاههای رژیم بعثی اظهار کرد: شهیدان و ایثارگران بزرگترین سرمایههای معنوی انقلاب هستند و سختترین شرایط نتوانست آنان را از مسیر دفاع از میهن بازدارد.
امیرحسین رضایی عنوان کرد: در ۲۱ سالگی و در حالی که تازه در رشته مهندسی برق در دانشگاه پذیرفته شده بودم تصمیم گرفتم همه آرزوها و آینده تحصیلیام را کنار بگذارم و راهی جبهه شوم زیرا آن روزها هیچ چیز برایم مهمتر از دفاع از وطن و آرمانهای انقلاب نبود و نمیتوانستم آرام بنشینم وقتی دشمن خاک کشورم را اشغال کرده بود.
وی ادامه داد: دو سال در جبهه حضور داشتم و در این مدت بارها در عملیاتهای مختلف شرکت کردم و در یکی از عملیاتها ترکش به پای سمت راستم اصابت کرد و هنوز هم یادگار آن روزها در بدنم باقی است اما سختترین تجربه زندگیام دوران اسارت بود که حدود یک سال و نیم به طول انجامید.
این آزاده دفاع مقدس با اشاره به شرایط دشوار اسارت عنوان کرد: اسارت دنیایی پر از رنج و سختی بود و نیروهای بعثی هیچ رحمی به ما نداشتند و شکنجههای جسمی و روحی، گرسنگی، نبود امکانات اولیه و توهینهای مداوم بخشی از زندگی روزمره ما بود اما در همان شرایط هم تنها چیزی که ما را زنده نگه میداشت ایمان به خدا و یاد شهیدان بود.
وی ادامه داد: در اردوگاه بارها شاهد بودم که دوستان و همرزمانم زیر شکنجه بعثیها جان میدادند اما لب به ناله نمیگشودند و آنها با صبر و استقامتشان به ما درس میدادند که میتوان بر هر سختی فائق آمد و یاد و نام آن شهدا در جان و روح من حک شده و هیچگاه از خاطرم پاک نخواهد شد.
رضایی تصریح کرد: اسارت امتحان بزرگی برای ما بود و دشمن میخواست اراده ما را بشکند اما نتوانست و هربار که به ما فشار میآوردند انسجاممان بیشتر میشد و در دل همان رنجها با هم عهد میبستیم که اگر روزی آزاد شدیم راه شهیدان را ادامه دهیم و برای اعتلای کشورمان از هیچ تلاشی دریغ نکنیم.
وی با بیان اینکه آزادی ایران مرهون خون شهیدان است، خاطرنشان کرد: هربار که از سختیهای اسارت میگویم بلافاصله به یاد شهیدان میافتم زیرا آنها عزیزترین سرمایهشان یعنی جانشان را تقدیم کردند و ما که زنده ماندیم وظیفه داریم پیامشان را منتقل کنیم و اگر امروز در امنیت و عزت زندگی میکنیم به برکت خون همان نوجوانان و جوانانی است که بیهیچ چشمداشتی به میدان رفتند.
این آزاده جانباز افزود: وقتی پس از یک سال و نیم اسارت به کشور بازگشتم اولین چیزی که دیدم اشکهای مادر و پدرم بود و آن لحظه فهمیدم که صبر خانوادهها در پشت جبهه کمتر از ایثار رزمندگان در خط مقدم نیست.
رضایی ادامه داد: امروز بعد از گذشت سالها هنوز ترکش در پایم وجود دارد و اثرات اسارت در جسم و جانم باقی مانده اما هیچگاه از انتخابم پشیمان نیستم زیرا دفاع از وطن، افتخاری است که نصیب هر کسی نمیشود و هر بار که جوانان این سرزمین را میبینم که در آرامش زندگی میکنند خدا را شکر میکنم که سهمی در این امنیت داشتهام.
وی خاطرنشان کرد: راه شهیدان و ایثارگران همچنان ادامه دارد و آنان به ما آموختند که هیچ سختیای نمیتواند مانع از دفاع از حق شود و امیدوارم نسل امروز با الهام از فداکاری شهیدان ایران را همچنان سربلند نگه دارد و پرچم مقاومت را در برابر دشمنان برافراشته نگاه دارد.
جان ما ارزشی جز در دفاع از وطن ندارد
جانباز دوران دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ با مرور خاطرات حضور خود در جبهههای جنگ تحمیلی از انگیزههایش برای پیوستن به رزمندگان و لحظه مجروحیت در یکی از عملیاتها سخن گفت و اظهار کرد: من همچنان آمادهام در هر شرایطی از میهن دفاع کنم.
جواد رمضانیان افزود: در سالهای آغازین جنگ ۲۵ سال داشتم و با وجود آنکه همسر و دختری خردسال داشتم تصمیم گرفتم خانه و خانواده را به خدا بسپارم و راهی جبهه شوم و آن روزها تنها چیزی که برای ما اهمیت داشت دفاع از خاک و آرمانهای انقلاب بود و من نمیتوانستم بیتفاوت بمانم.
وی افزود: سه سال تمام در جبهه حضور داشتم و روزها و شبهای بسیاری در مناطق عملیاتی گذشت و هر لحظه از زندگی ما در خط مقدم با خطر و تهدید همراه بود و در یکی از عملیاتها ترکش خمپاره به صورتم اصابت کرد و چشمم را از دست دادم و هنوز هم دو ترکش در بدنم وجود دارد که یادگار همان روزهای پرخطر است.
این جانباز دفاع مقدس ادامه داد: وقتی مجروح شدم تنها چیزی که به آن فکر میکردم این بود که مبادا سنگر خالی بماند و درد را فراموش کرده بودم چون آنچه در ذهن داشتم فقط پیروزی رزمندگان بود و بعدها که در بیمارستان به هوش آمدم نخستین سؤالم این بود که عملیات به کجا رسید زیرا آن روزها جان ما ارزشی جز در دفاع از وطن نداشت.
وی با اشاره به انگیزه حضورش در جبهه عنوان کرد: من هیچگاه به دنبال مقام و موقعیت نبودم و تنها انگیزهام دفاع از دین و کشور بود و وقتی میدیدم دشمن بعثی به مرزهای ایران اسلامی تجاوز کرده من نمیتوانستم بیتفاوت در خانه بنشینم و همان غیرتی که در دل میلیونها ایرانی موج میزد مرا نیز به میدان کشاند.
رمضانیان تصریح کرد: جنگ برای ما فقط نبرد نظامی نبود بلکه عرصهای بود برای اثبات ایمان، برادری و مقاومت و رزمندگان در سختترین شرایط یکدیگر را تنها نمیگذاشتند و ما با هم نان خشک و آب گلآلود میخوردیم اما دلهایمان سرشار از امید بود و هیچگاه حس نکردیم تنها هستیم زیرا حضور خدا را در میان خودمان میدیدیم.
وی درباره تجربه جانبازی خود گفت: از دست دادن یک چشم یا وجود ترکش در بدن برایم سختی بزرگی نبود زیرا باور داشتم که در برابر عظمت فداکاری شهیدان این مجروحیتها بسیار کوچک است.
این جانباز دفاع مقدس با اشاره به شرایط امروز منطقه و ضرورت حفظ روحیه مقاومت افزود: در روزگاری که دشمنان انقلاب همچنان درصدد ضربه زدن به این سرزمین هستند و وظیفه همه ماست که با همان روحیه دفاع مقدس ایستادگی کنیم و جنگ دوازده روزه اخیر در منطقه نشان داد که مقاومت و همچنان زنده است و میتواند در برابر قدرتهای بزرگ بایستد و این تجربه ادامه همان راهی است که شهدا و جانبازان در سالهای دفاع مقدس ترسیم کردند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود بیان داشت: گاهی دخترم میپرسد پدر چرا آن روزها با وجود اینکه ما را داشتی رفتی؟ همیشه به دخترم میگویم برای اینکه تو و نسلهای بعدی در آرامش و آزادی زندگی کنید و امروز وقتی میبینم جوانان این کشور در امنیت و سربلندی رشد میکنند خدا را شاکرم که انتخابم درست بوده است.
رمضانیان در پایان خاطرنشان کرد: جانباز بودن برای من تنها یک عنوان نیست بلکه مسئولیتی سنگین است و هر لحظه آمادهام اگر خطری کشور را تهدید کند، بار دیگر لباس رزم بپوشم و در کنار جوانان امروز بایستم و دفاع از وطن پایانی ندارد زیرا میهن ما میراث شهیدان است و باید با جان و دل از آن پاسداری کنیم.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!