
مرآت گزارش میدهد؛
خلیجفارس قلب تپنده ایران
امروز نبرد برای حفظ نام خلیج فارس تنها در عرصه دیپلماتیک یا رسانهای نیست؛ این نبردی برای تداوم یک روایت تاریخی اصیل در برابر پروژههای تحریفگرایانه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ دهم اردیبهشتماه سالروز اخراج استعمارگران پرتغالی از تنگه هرمز در سال ۱۶۲۲ میلادی به عنوان «روز ملی خلیج فارس» در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است اما این نامگذاری تنها یک گرامیداشت تاریخی نیست بلکه بیانگر پیوندی عمیق میان ملت ایران با ژرفترین لایههای حافظه ملی، هویت فرهنگی و اقتدار تاریخیاش است.
در جهانی که بازی با اسامی و واژگان به ابزاری برای بازتعریف مرزهای هویتی تبدیل شده حفظ نام «خلیج فارس» فراتر از یک اختلاف لفظی است؛ این نام سنگبنای هویتی است که اگر فرو بریزد فروپاشی معنایی بزرگی در نظام معنایی ایرانزمین رقم خواهد خورد.
امروز نبرد برای حفظ این نام تنها در عرصه دیپلماتیک یا رسانهای نیست؛ این نبردی برای تداوم یک روایت تاریخی اصیل در برابر پروژههای تحریفگرایانه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است.
خلیج فارس؛ از ریشههای تمدن تا اسناد رسمی جهان
شواهد تاریخی روشن و بیشماری وجود دارد که همگی بر نام «خلیج فارس» تاکید دارند؛ از الواح هخامنشی گرفته تا نوشتههای جغرافیدانان اسلامی و نقشههای جهانگردان اروپایی در قرون وسطی همگی این پهنه آبی را با نام "Persian Gulf" یا معادل عربی آن «الخلیج الفارسی» معرفی کردهاند و جالب آنکه حتی اسناد مربوط به دوره عثمانی و دولتهای عربزبان قرنهای گذشته نیز از همین نام استفاده کردهاند.
در قرن بیستم همزمان با اوجگیری ناسیونالیسم عربی در دهه ۱۹۶۰ نخستین تلاشها برای جعل نام این خلیج صورت گرفت و کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی با حمایت تبلیغاتی برخی رسانههای غربی کوشیدند از عنوان جعلی «خلیج عربی» استفاده کنند، با این حال بیش از ۹۰ درصد اسناد جغرافیایی رسمی سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل، یونسکو و مؤسسات معتبر جغرافیایی جهان همچنان بر نام تاریخی «Persian Gulf» پایبندند.
ایران در برابر این تحریف آشکار نه با واکنشهای احساسی بلکه با ارائه مستندات تاریخی، فرهنگی و دیپلماتیک ایستاده و پروژههای پژوهشی، ترجمه و انتشار اسناد تاریخی و نیز پیگیریهای حقوقی در سازمانهای بینالمللی بخشی از راهبرد جمهوری اسلامی در تثبیت این نام بوده است.
خلیج فارس شریان انرژی و سنگر امنیت ملی ایران
اهمیت خلیج فارس تنها به گذشته آن محدود نمیشود، این منطقه یکی از استراتژیکترین نقاط جهان در قرن ۲۱ بوده و بیش از ۳۰ درصد صادرات نفت جهان از این مسیر عبور میکند و تنگه هرمز بهعنوان گلوگاه استراتژیک انرژی جهان در کنترل ایران قرار دارد و تسلط ایران بر این منطقه نه تنها یک امتیاز ژئوپلیتیکی بلکه عاملی تعیینکننده در موازنههای امنیتی منطقهای و جهانی است.
نام «خلیج فارس» در این میدان دیگر فقط یک واژه نیست؛ نماد اقتدار ژئوپلیتیکی و مشروعیت تاریخی ایران در منطقهای است که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در آن بر سر نفوذ رقابت میکنند.
همزمان با توسعه نظامی ایران در آبهای جنوبی استراتژی رسانهای و حقوقی کشور نیز باید همراستا با تثبیت مالکیت معنوی بر این خلیج باشد و ما با نوعی جنگ نرم مواجهایم که در آن حذف یا تضعیف نام «خلیج فارس» به معنای تضعیف نفوذ سیاسی، فرهنگی و نظامی ایران در منطقه تعبیر میشود.
خلیج فارس روایتی زنده است
خلیج فارس همواره در ادبیات فارسی جایگاه ویژهای داشته و در متون کهن مانند شاهنامه فردوسی، سفرنامه ناصرخسرو یا نثرهای سعدی و حافظ این منطقه بهعنوان بخش جداییناپذیر از ایران تاریخی توصیف شده و شاعران و نویسندگان معاصر نیز بارها از خلیج فارس بهعنوان نماد استقامت و هویت ایرانی یاد کردهاند.
با ورود به عصر رسانههای دیجیتال نبرد برای حفظ این نام وارد مرحلهای جدید شده و کشورهای مخالف نام تاریخی این خلیج با سرمایهگذاری در رسانههای بینالمللی، راهاندازی کمپینهای آنلاین و نفوذ در پلتفرمهای جهانی مانند گوگل ویکیپدیا و توئیتر تلاش کردهاند تا نام جعلی را در ذهن کاربران جهان نهادینه کنند.
در مقابل ایران نیاز به یک دیپلماسی رسانهای مدرن، چندزبانه و فرامرزی دارد و تولید محتوای خلاقانه مانند؛ ویدئو، پادکست، موشنگرافی، مقاله، و... به زبانهای انگلیسی، عربی، فرانسوی و اسپانیایی و راهاندازی کمپینهای مستمر با محوریت «#PersianGulf» بخشی از این راهبرد رسانهای است. تجربههایی مانند «روز خلیج فارس» در توییتر یا انتشار مستندهایی برای خلیج فارس نشان میدهد که واکنش جامعه نخبگان و جوانان ایرانی در این عرصه میتواند بسیار موثر و پویا باشد.
حذف نام خلیجفارس بخشی از «جغرافیای نرم» است
کارشناس ژئوپلیتیک در گفتگو با خبرنگار سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ با اشاره به اینکه تغییر نام خلیجفارس از سوی برخی کشورها و پلتفرمهای بینالمللی تنها یک «تغییر واژه» نیست، اظهار کرد: این اقدام بخشی از یک استراتژی گسترده برای مهندسی ذهن مخاطب جهانی در بستر جغرافیای رسانهای است.
بهرنگ ثابتیان با اشاره به پیشینه این پروژه گفت: از دهه ۱۹۶۰ و در پی شکلگیری گفتمان پانعربیسم نخستین تلاشهای رسمی برای جعل نام خلیجفارس کلید خورد، اما اکنون ما با یک فاز تازه مواجهایم؛ فازی که بهجای بیانیههای سیاسی بر زیرساختهای دیجیتال و محتواهای خزنده تمرکز دارد.
وی عنوان کرد: امروزه حذف این نام در بازیهای رایانهای، اپلیکیشنهای نقشهیاب و حتی محصولات سرگرمی کودکان شکل پنهانتری از پروژهای است که با هدف بازنویسی حافظه تاریخی مخاطب دنبال میشود.
ثابتیان با اشاره به مفهوم «جغرافیای نرم» (Soft Geography) این پدیده را همسنگ جنگ شناختی دانست و تصریح کرد: در ادبیات راهبردی نوین جغرافیا دیگر صرفاً یک مسئله فیزیکی نیست و آنچه مردم از طریق تلفن همراه، نقشهها، کتابهای درسی و فضای مجازی میبینند در ذهن آنها بدل به جغرافیای رسمی میشود و اگر ما در این میدان منفعل باشیم دیگران جغرافیای ما را برای ما تعریف خواهند کرد.
تحلیلگر برجسته مسائل خاورمیانه با انتقاد از کمکاری برخی نهادهای فرهنگی و رسانهای کشور در پاسخ به این تحریفات افزود: متأسفانه بسیاری از اقدامات ما در مواجه با این پدیده واکنشی و مقطعی است در حالی که طرف مقابل با برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری مستمر و همکاری شبکهای از رسانهها، لابیها و مؤسسات تحقیقاتی روند تحریف را گامبهگام و حرفهای دنبال میکند درحالی که ما نیازمند تغییر پارادایم هستیم.
وی با ارائه نمونههایی از حذف نام «Persian Gulf» از روی نرمافزارهای پرمخاطب گفت: در سالهای اخیر شاهد تغییر عمدی این نام در نسخههای محلی گوگلمپ، ویکیپدیا و حتی در قالبهای گرافیکی برخی شرکتهای تولید نقشه هستیم و این تغییرات معمولاً با فشارهای مالی یا سیاسی برخی دولتهای عربی اعمال میشود و در صورتی که از سوی ایران پیگیری نشود در افکار عمومی جهانی بهتدریج مشروعیت پیدا میکند.
ثابتیان در بخش دیگری از گفتگوی خود به اهمیت حکمرانی دیجیتال فرهنگی در حوزه جغرافیای تاریخی اشاره کرد و گفت: در شرایطی که هوش مصنوعی دادههای کلان و رسانههای هوشمند در حال بازسازی جهاننگری کاربران هستند دفاع از نام خلیجفارس باید وارد مرحلهای فناورانه و دادهمحور شود زیرا ما نیازمند سامانههای رصد و هشدار تحریف، تولید محتوای هدفمند و تیمهای تخصصی تحلیل اطلاعات در این حوزه هستیم.
وی همچنین نقش ایرانیان خارج از کشور، پژوهشگران و دانشجویان رشتههای مرتبط را حیاتی دانست و افزود: نخبگان ایرانی در دانشگاههای بینالمللی میتوانند صدای علمی و استنادی ما در عرصه جهانی باشند و بهجای تمرکز صرف بر بیانیههای رسمی باید تولید مقالات دانشگاهی، کتاب، مستند و کنفرانسهای علمی با محور خلیج فارس در دستور کار قرار گیرد چرا که صحنه اصلی نبرد نهادهای دانشی هستند.
ثابتیان پیشنهاد کرد: بهتر است یک مرکز راهبردی جغرافیای انتقادی دیجیتال زیر نظر نهادهای دانشگاهی و با مشارکت نخبگان علوم انسانی، رسانه و فناوری تأسیس شود.
وی ابراز کرد: اگر ما جغرافیا را تنها روی نقشههای کاغذی حفظ کنیم شکست خواهیم خورد و خلیجفارس باید در بستر پلتفرمهای هوشمند و در ذهن نسل آینده بازتعریف و تثبیت شود و این کار نیازمند یک اراده ملی، چندرشتهای و آیندهنگر است.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!