حالت تاریک
  • شنبه, 1403/08/19 شمسی | 2024/11/09 میلادی
گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهدای استان سمنان؛

انسان در خط مقدم محک می‌خورد

انسان در خط مقدم محک می‌خورد

شهید «سید کاظم موسوی» می‌گوید: در آنجا خیلی چیز‌ها ارزش خود را از دست می‌دهد. آدم باید برود خودش را محک بزند؛ آنجا یوم تبلی‌السرائر است. هیچ‌چیز مخفی نیست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»، شهید «سید کاظم موسوی» یکم بهمن‌ماه ۱۳۱۴ در روستای «حسین‌آباد» از توابع شهرستان میامی چشم به جهان گشود.

 پدرش سید میرزاموسی، روحانی بود و مادرش، خیرالنساء نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی ارشد در رشته علوم انسانی درس خواند. معاون وزیر آموزش و پرورش بود. سال ۱۳۳۹ ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و یک دختر شد. هفتم تیرماه ۱۳۶۰ در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بر اثر بمب‌گذاری منافقین شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

شروع به کار به‌عنوان معلم
چندساعتی به‌عنوان دبیری در کلاس‌های دبیرستان علوی حاضر شدم و از وضع مدرسه انتقاد‌هایی کردم. آقای علامه، مدیر دبیرستان دعوت کرد که در سال تحصیلی آتی در آن مدرسه کار کنم و یک ساعت هم به‌عنوان آزمایشی کار کردم. گویا خیلی مورد توجه قرار گرفتم و بالاخره قرار شد در سال تحصیلی آتی روزی پنج ساعت تدریس کنم. از روز اول تیرماه در دبیرستان علوی روزی یک ساعت مشغول تدریس تابستانی شدم.

در اول مهرماه سال تحصیلی ۱۳۴۳ به‌عنوان معلم عربی و معلم راهنمای کلاس‌های اول در دبیرستان مشغول کار شدم.

(گزیده‌ای از دست‌نوشته شهید در تیرماه ۱۳۴۲)

آدم باید برود خود را محک بزند
در آنجا خیلی چیز‌ها ارزش خود را از دست می‌دهد. آدم باید برود خودش را محک بزند؛ آنجا یوم تبلی‌السرائر است. هیچ‌چیز مخفی نیست. به گونه‌ای است که خودت را می‌بینی. گویا آینه جلویت گذاشته‌اند و خودت را خوب می‌بینی که در چه حد و اندازه‌ای هستی.

 وقتی رزمندگان را می‌بینی، از خودت خجالت می‌کشی؛ از لباست و زندگی‌ات خجالت می‌کشی؛ از اینکه اسم خودت را مسلمان بدانی خجالت می‌کشی.

آن‌ها در موقعیتی هستند که دعاهایشان اجابت می‌شود. در آنجا درمی‌یابی به جای اینکه ما آن‌ها را دعا کنیم، آن‌ها باید ما را دعا کنند. به جای اینکه آن‌ها بیایند و احوال ما را بگیرند، ما باید سراغ‌شان برویم و آن‌ها را ببوسیم.

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از