آزاده دوران دفاع مقدس:
شکنجه تاوان «نه گفتن» به بعثیها بود
آزاده دوران دفاع مقدس گفت: دشمن در دوران اسارت از ما میخواست اعتقادات و دین خود را زیر پا بگذاریم و به امام توهین کنیم اما هرگز این را نپذیرفتیم و تاوان این «نه گفتن» شکنجه بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ بهمناسبت گرامیداشت سالروز ورود آزادگان سرافراز میهن اسلامیمان جمهوری اسلامی ایران گفتگویی جذاب و خواندنی را با یکی از آزادگان اهل سمنان که سالها در بند اسارت بود را، ترتیب دادهایم.
سید ربیع سیادتپور، رزمنده ای از استان سمنان و یادگار دوران دفاع مقدس است، وی هشت سال در بند اسارت رژیم بعث عراق بوده است، متولد سال 1339 است و در سال 1361 در عملیات رمضان به اسارت نیروهای عراقی درآمد.
وی در مورد نحوه اسارت خود عنوان کرد: در آن سال ۲۱ساله بودم و یادم هست روزی که اسیر شدم بیست و چهارم رمضان بود، ساعت 11 صبح که در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفتیم و حدودا 9 ساعت بعد از محاصره حوالی ساعت 19:30 دقیقه به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم.
سیادتپور با بیان اینکه هشت سال در اسارت بودم، گفت: آنچه امروز از سالهایی که در اسارت بودم برایم مایه افتخار است این است که از نخستین روز اسارت تا آخرین روز به دشمن «نه» گفتم و این ویژگی اکثر قریب بهاتفاق اسراء بود.
وی با بیان اینکه آنها قصد داشتند در دوران اسارت سبک زندگی و عقاید ما را تغییر دهند، گفت: تمام اسرای در بند آمال و آرزوهایشان را با «نه گفتن» به دشمن و «نه گفتن» به پیشنهادهای مادی بهدست فراموشی سپردند.
این آزاده سرافراز عنوان کرد: ما توانستیم با توکل بر خدا تمام سختیها را پشت سر بگذاریم و هرگز معنویت و شیوه و سبک زندگی ما تغییری نکرد.
وی با بیان اینکه دوران اسارت تلخیها و شیرینیهای بسیاری با خود داشت که هر کدامش یک خاطره است، گفت: تلخترین خاطرات آن دوران شکنجههایی بود که نسبت به اسراء روا میداشتند و هر بار به بهانهای اسراء را کتک میزدند، در زندان انفرادی میبردند و همه اینها یک دلیل داشت آن هم «نه گفتن» به دشمن بود.
سیادتپور خاطرنشان کرد: تنها لحظات شیرین و خوش ما در دوران اسارت و دور از وطن شنیدن موفقیتها رزمندگان در عملیات مختلف بود و همین امر موجب تقویت روحیه ما میشد و خشم و عصبانیت دشمن برای ما شیرین و دلچسب بود.
وی با بیان اینکه «نه» گفتن به دشمن هزینه دارد، گفت: ما با جان و دل این هزینه را خریدار بودیم و با استعانت خداوند پیروزمندانه به وطنمان ایران بازگشتیم.
این آزاده سرافراز گفت: در اسارت چندین هزار نفر به شهادت رسیدند و بسیاری نیز جانباز شدند و سلامتیشان را از دست دادند و این بهاء و هزینه «نه گفتن» به دشمن بود و خدا را شاکریم که با افتخار به کشورمان بازگشتیم و قطعاً این سربلندی در کشور ما و در تاریخ جاودان خواهد ماند.
سیادتپور با بیان اینکه ما مدیون خون شهدا هستیم، گفت: در دوران اسارت رزمندگان بیکار نبودند و فعالیتهای بسیاری در آن دوران دور از چشم دشمن انجام میدادیم از جمله حفظ قرآن و سوادآموزی که بهصورت کاملاً مخفیانه انجام میشد.
وی بیان کرد: یکی از اسراء به نام «فرخنژاد» از اسرای بسیار پرتلاشی بود که به آنها که سواد نداشتند درس میداد و دشمن این مسئله را فهمید و نتوانست تحمل کند و به همین خاطر وی زیر شکنجههای سخت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
این آزاده عنوان کرد: پس از اصرارهای بسیار زیاد بعثیها یک جلد قرآن در اختیار ما گذاشتند و حال اینکه در بندی که ما اسیر بودیم تعدادمان 120 نفر بود و قطعاً یک قرآن برای این تعداد رزمنده مشتاق بسیار کم بود، اما هر یک یک حزب از این یک قرآن را می خواندند و عدهای آن را تلاوت کرده و عدهای نیز حافظ کل قرآن شدند.
سیادتپور عنوان کرد: من در آن دوران به انجام کارهای فرهنگی میپرداختم و یادم هست شهید فرخنژاد که در اردوگاه دیگری اسیر بود نزد من آمد و گفت امکان دارد دعاهایی که یاد دارید به ما نیز آموزش دهید که من گفتم باید کاغذ داشته باشم و این شهید کیسههای کاغذی سیمان را که برای نوشتن بهصورت مخفیانه جمعآوری کرده بود نزد من آورد و خوشبختانه توانستیم منتخبی از مفاتیحالجنان را در این کاغذها بنویسیم و بین اسراء پخش کنیم.
وی خطاب به جوانان و مسئولان کشورمان گفت: متأسفانه اوضاع حجاب شایسته کشور ما نیست و بیحجابیها و بدحجابیها ما را رنج میدهد و من به جوانان میگویم مسئله حجاب قبل از اسلام نیز در بین بانوان کشور ما رعایت شده است و نسل به نسل منتقل شده است و ارتباطی به انقلاب و... اینها ندارد و این موضوعی بسیار مهم است چرا که دشمنان سعی در تغییر سبک زندگی ما دارند و انتظار من این است که جوانان به این موضوع توجه داشته باشند و مسئولان نیز روشنگری کنند.
انتهای خبر/