حالت تاریک
  • یکشنبه, 1404/04/08 شمسی | 2025/06/29 میلادی
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن مرآت نیوز | meraatnews.com هستید؟
بازاریابی احساسات در قاب ابتذال
مرآت گزارش می‌دهد؛

بازاریابی احساسات در قاب ابتذال

در دوران سلطه تصویر و نمایش احساسات انسانی نیز به کالا تبدیل شده‌اند و برنامه‌هایی چون «عشق ابدی» با بسته‌بندی رنگارنگ عملاً ابتذال را ترویج می‌کنند و ازدواج را به ابزاری برای کسب سود بدل ساخته‌اند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ در سال‌های اخیر با رشد سکوهای رسانه‌ای و مسابقات نمایشی با محتوای عاشقانه شکل جدیدی از بازنمایی عشق به مخاطبان عرضه شده است؛ شکلی که بیش از آنکه بر اساس واقعیت روانی، فرهنگی یا اجتماعی عشق باشد بر پایه نمایش، اغراق و تحریک احساسات آنی طراحی شده است.

برنامه‌هایی مانند «عشق ابدی» با بسته‌بندی ظاهراً سرگرم‌کننده در عمل تصویری تحریف‌شده از عشق ارائه می‌دهند که با ارزش‌ها و خط‌قرمزهای جامعه هم‌خوانی ندارد.

در این برنامه‌ها رابطه انسانی به رقابتی نمایشی تقلیل یافته و عشق و ازدواج به ابزاری برای جذب مخاطب و در نتیجه افزایش درآمد تبدیل شده است.

استفاده از جذابیت‌های جنسی، اغراق در هیجان و برجسته‌سازی روابط کوتاه‌مدت و پرتنش به تضعیف معنا و اصالت رابطه دامن می‌زند و نوجوانان و جوانان که در مرحله شکل‌گیری هویت عاطفی قرار دارند با تماشای مکرر چنین محتوایی در معرض شکل‌گیری انتظارات کاذب، خودانگاره‌های ناپایدار و اختلال در شناخت مفهوم رابطه قرار می‌گیرند.

زیرساخت اقتصادی چنین برنامه‌هایی نه بر اساس دغدغه‌های فرهنگی یا آموزشی بلکه کاملاً بر پایه سودآوری بنا شده و فروش حامی، تبلیغات پنهان و القای سبک زندگی خاص هدف نهایی بوده و در این فضا احساسات انسانی کالایی می‌شوند که قابل فروش و بازیابی هستند.

این برنامه‌ها نه تنها هویت فرهنگی را تهدید می‌کنند بلکه به بحران‌های روانی و ارزشی در میان نسل جوان دامن می‌زنند و بازبینی انتقادی و آموزش سواد رسانه‌ای می‌تواند گامی اساسی در برابر این روند پرخطر باشد.

این برنامه‌ها چوب حراج بر احساسات و عواطف هستند

پژوهشگر مطالعات فرهنگی در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ ضمن هشدار نسبت به تبعات اجتماعی برنامه‌هایی همچون «عشق ابدی» اظهار کرد: آنچه در این برنامه‌ها شاهد آن هستیم نه بازنمایی یک رابطه انسانی عمیق و چندوجهی بلکه نمایش تقلیل‌یافته و سطحی از مفهومی است که در متن فرهنگ ملی-مذهبی ما ریشه نداشته و این برنامه‌ها عملاً رابطه انسانی را به یک بازی نمایشی برای سرگرمی تقلیل داده‌اند.

معصومه لطفی در ادامه افزود: در این برنامه‌ها عشق به‌صورت رقابتی فوری، تصویری و شدیداً جنسی‌شده بازنمایی می‌شود؛ مفاهیمی که نه تنها در فرهنگ ما جایی ندارند بلکه به‌عنوان تهاجم نرم فرهنگی باید تحلیل شوند زیرا جوان امروز ما وقتی از دریچه چنین نمایش‌هایی به مفهوم عشق نگاه می‌کند دیگر آن را با صبر، شناخت متقابل و رشد تدریجی پیوند نمی‌دهد بلکه انتظار دارد با ظاهر، جذابیت و نمایش احساسات سطحی رابطه‌ای عمیق شکل گیرد.

وی با اشاره به الگوبرداری این دست برنامه‌ها از قالب‌های ترکی، آمریکایی و اروپایی بیان داشت: چیزی که مخاطب دریافت می‌کند ترکیبی از الگوی مصرفی عشق و الگوسازی کاذب بوده و عشق در این قالب‌ها نه پدیده‌ای انسانی که یک کالای دیدنی، پر زرق‌وبرق و اساساً بی‌ریشه جلوه می‌کند.

این کارشناس تأکید کرد: جوان ایرانی که در بستر یک فرهنگ غنی رشد یافته وقتی با چنین محتوایی مواجه می‌شود دچار نوعی از «گم‌گشتگی فرهنگی» شده و میان آنچه خانواده، مدرسه یا دینش درباره عشق و ازدواج به او گفته‌اند با آنچه در فضای مجازی و رسانه‌های سرگرم‌کننده می‌بیند دچار تعارض هویتی می‌شود.

لطفی خاطرنشان کرد: اگر این روند بدون نظارت و تحلیل انتقادی ادامه یابد به‌زودی ما با نسلی مواجه خواهیم بود که دیگر عشق را به‌عنوان یک مفهوم انسانی نمی‌شناسد بلکه آن را با شبیه‌سازی‌های رسانه‌ای، مسابقه‌ای و سودآور اشتباه می‌گیرد و این فرایند نه فقط مخرب بلکه بازتولیدکننده بحران هویتی در لایه‌های عمیق جامعه خواهد بود.

مشکلات روان‌شناختی برنامه‌های مبتذل قابل جبران نیست

روانشناس حوزه کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ در تحلیل تأثیرات روانی برنامه «عشق ابدی» و امثال آن‌ها اظهار کرد: ما با نسلی از نوجوانان و جوانان مواجهیم که از سنین پایین در معرض محتوایی قرار گرفته‌اند که به جای آموزش مهارت‌های زندگی تصویر غیرواقعی و اغراق‌شده‌ای از عشق و ازدواج به آن‌ها ارائه می‌دهد و این‌گونه برنامه‌ها موجب شکل‌گیری انتظارات کاذب از روابط انسانی می‌شوند.

کاوه احمدیان در ادامه افزود: در برنامه‌هایی مانند عشق ابدی ما با نمایش‌هایی روبرو هستیم که در آن‌ها فرد برای دیده‌شدن، موردعلاقه‌ قرار گرفتن یا انتخاب‌شدن ناچار به اغراق در احساسات، پوشش، رفتار و واکنش‌هایش بوده و این فضا نوجوان را به‌جای خودشناسی وارد مسیر «خودنمایی» و جلب تایید مفرط می‌کند.

وی با اشاره به تبعات این روند بیان داشت: نوجوانی که خود را با شخصیت‌های این برنامه‌ها مقایسه می‌کند احساس می‌کند که اگر زیبا، پرانرژی، جذاب یا هیجان‌انگیز نباشد هرگز شایسته دوست‌داشتن نیست و این خودانگاره غلط به مرور زمان منجر به اضطراب اجتماعی، افسردگی و حتی اختلال در شکل‌گیری هویت می‌شود.

احمدیان با هشدار درباره تأثیر الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی بر تثبیت این مدل فکری گفت: نوجوانی که برنامه‌هایی مثل عشق ابدی را دنبال می‌کند پس از آن نیز با سیلی از محتواهایی روبروست که همان الگوها را تکرار می‌کنند و این چرخه تأئید مستمر از سوی رسانه‌ها باعث می‌شود که فرد دیگر نتواند مرزی بین «واقعی بودن» و «جذاب بودن در قالب الگوریتم» قائل شود.

این روان‌شناس در ادامه ابراز کرد: احساس ارزشمندی اگر از درون شکل نگیرد و فقط از بیرون تأمین شود شکننده و ناپایدار خواهد بود و برنامه‌هایی از این دست نوجوانان را از درون خالی کرده و آن‌ها را تبدیل به بازیگرانی در نمایشی ناپایدار می‌کند.

احمدیان خاطرنشان کرد: مهم‌ترین وظیفه‌ ما به‌عنوان متخصصان حوزه سلامت روان آگاهی‌بخشی و آموزش تفکر انتقادی نسبت به این‌گونه محتواهاست و اگر خانواده‌ها، مدارس و رسانه‌های رسمی در برابر این هجوم فرهنگی و روانی خاموش بمانند ما با بحرانی چندوجهی در نسل آینده روبرو خواهیم شد.

پشت‌پرده برنامه‌ «عشق ابدی» اهداف شومی قرار دارد

تحلیلگر حوزه رسانه در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ با بیان اینکه هدف از ساخت این برنامه‌ها ابتذال و تهاجم فرهنگی است اظهار کرد: هیچ‌یک از این برنامه‌ها واقعاً درباره عشق نیستند و آنچه در اولویت قرار دارد کسب درآمد از احساسات انسانی بوده و عشق صرفاً بستری برای فروش است.

سید مریم میرکمالی در ادامه افزود: برنامه‌هایی مثل عشق ابدی بر مبنای الگوریتم‌های اقتصادی طراحی می‌شوند و تیم‌های تولید با شناخت کامل از رفتار مصرف‌کننده محتوایی تولید می‌کنند که بیشترین درگیری عاطفی و واکنش را در مخاطب ایجاد کند و این یعنی عشق به یک ابزار تحریک احساسات برای کلیک، لایک، بازدید و خرید تبدیل شده است.

وی با اشاره به ساختار تجاری این برنامه‌ها بیان داشت: برندهای آرایشی، پوشاک، مکمل‌های لاغری، سکوهای پخش برخط و حتی پزشکان زیبایی همگی در کنار این برنامه‌ها حضور دارند و نمایش روابط عاشقانه همراه با رفتارهای جنسی تنها وسیله‌ای برای ترغیب مخاطب به مصرف بوده و این یک بازارچه برای فروش احساسات است.

این تحلیلگر با بیان اینکه تهاجم فرهنگی در اینجا با ابزار پول اتفاق می‌افتد ادامه داد: شاید بسیاری فکر کنند که مسئله فقط تهاجم فرهنگی است اما باید بدانیم که این تهاجم کاملاً با سازوکار اقتصاد بازار پیوند خورده و آنچه صادر می‌شود نه فقط محتوا بلکه مدل کسب‌وکار است.

میرکمالی تصریح کرد: ما باید بتوانیم با توسعه سواد رسانه‌ای مخاطب را از مصرف منفعلانه به مصرف آگاهانه برسانیم تا زمانی که عشق و ازدواج به‌عنوان کالایی پرزرق‌ و برق در ویترین رسانه باقی بماند نوجوان ما نه عاشق خواهد شد و نه رشد خواهد کرد.

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!