یادداشت؛
برجام؛ متنِ ناتمام یک شکست
برجام، روایتی ناتمام است که اظهارات تازه روحانی هم نتوانست آن را از سایه شکست بیرون بیاورد؛ تجربه سالهای گذشته نشان داده این روایت با واقعیت میدانی و افکار عمومی سازگار نیست.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»، فعال سیاسی در یادداشتی نوشت: اخیراً حسن روحانی بار دیگر همان خطِ ۹۴ را تکرار کرد و گفت: اگر برجام باقی مانده بود، جنگ به کشور نزدیک نمیشد؛ سپس افزود: خودم تجربه کردهام که چگونه مذاکره، جنگ را به تعویق میاندازد.
این سخن، نهتنها تحولات اخیر منطقه را نادیده میگیرد، بلکه از نظر تاریخی نیز خلاف واقع است. برجام اردیبهشت ۹۷ توسط ترامپ پاره شد، اما تا جنگ ۱۲ روزه، از نظر فنی پابرجا بود؛ درست در دورهای که تنشهای منطقهای به اوج رسیده بود.
در اینجا پرسش مهمی مطرح است: آیا او میداند که کدام متن را بازخوانی میکند؟ برای پاسخ، باید به «راهنمای میدانی عملیات روانی ارتش آمریکا» (۱۹۷۹) نگاه کرد؛ سندی که نقشهراه فروپاشی تدریجی یک کشور از درون را بدون جنگ نظامی ترسیم میکند.
برجام؛ دیواری که پیش از تحریم ساخته شد
در فصل «تهدید بازدارنده» این سند آمده است: ابتدا طرف را وادار کن فقط یک گزینه را ببیند، سپس همان گزینه را به او تحمیل کن.
روحانی از بهار ۹۲ دقیقاً همین مسیر را رفت. او برجام را یک «گزینه» نخواند؛ آن را «ضرورت تاریخی» معرفی کرد.
نتیجه آن بود که افکار عمومی داخل، هر مخالفتی با برجام را مساوی با «جنگ» دانست. این همان تکنیک «انحصار مسیر» است؛ جایی که رسانهها یک راه را عقلانی جلوه میدهند و مردم خود، سایر مسیرها را کنار میگذارند.
ایرانِ ۹۴، پیش از وضع هر تحریم جدیدی، محدودیتهای هستهای را پذیرفت: تعطیلی بخشی از فردو، کاهش سانتریفیوژها، بازرسیهای گسترده و محدودسازیهای متعدد؛ همه در چارچوب همان دیواری که سند عملیات روانی طراحی کرده بود.
وقتی برجام در تابستان ۹۴ در مجلس تصویب شد، هر صدای مخالف با برچسب «جنگطلب» خاموش شد. این همان «تکگزینهسازی» بود. جامعه، نه از سر قناعت، بلکه از سر ترس، مسیری را پذیرفت که برایش چیده شده بود.
از واشنگتن تا تهران؛ چگونه تقصیر جابهجا شد
در بخش «تکنیکهای پروپاگاندا» آمده است: اگر تو نقض عهد کردی، طرف مقابل را به بیثباتی متهم کن تا افکار عمومی جهان او را مقصر بداند.
ترامپ در اردیبهشت ۹۷ از برجام خارج شد اما روحانی در تهران همان خط را دنبال کرد؛ گفت اگر اروپا متعهد نباشد، ما کاهش تعهد میدهیم، پس مقصر اروپا است.
این جابهجایی مقصر، همان وارونهسازی مسئولیت است.
وقتی ایران در پاییز ۹۷ اعلام کرد «به تعهدات پایبند میمانیم تا اروپا متعهد شود»، عملاً همان الگویی را اجرا کرد که در سند آمده بود: کاری کن طرف خودش شکستش را توجیه کند.
امنیتیسازی؛ وقتی معلم، درس خود را فراموش میکند
در فصل «کنترل جمعیت» سند آمده است: اگر مردم را قانع کردی امنیت داخلی در خطر است، میتوانی هر اقدامی را توجیه کنی.
روحانی اخیراً گفته: امنیتیسازی نگرانی ایجاد میکند و اطمینان را از بین میبرد؛ مسائل فرهنگی را با نگاه امنیتی نمیتوان حل کرد.حرفی درست، اما از دهانی که خود، مجری همین سیاستها بود.
از آبان ۹۶ تا آبان ۹۸، دولت او دقیقاً همین الگو را پیاده کرد: قطع سراسری اینترنت در آبان ۹۸ ــ یکی از تنها دو قطع کامل اینترنت در تاریخ کشور ــ و افزایش ناگهانی قیمت بنزین، همگی زیر چتر «حفظ نظم» تعریف شدند.
بدینترتیب افکار عمومی، حق اعتراض به سیاستهای اقتصادی را «تهدید امنیتی» تلقی کرد؛ همان تناقض ساختاری که سند آمریکایی توضیح میدهد: بهترین مجری عملیات روانی کسی است که باور دارد در خدمت ملت خودش است.
اکنون روحانی از لزوم «قدم اول مسئولان» و «اهمیت امید مردم» سخن میگوید؛ در حالی که هشت سال، امید را با وعدههای بزرگ زنده نگه داشت و سپس با واقعیتهای تلخ، آن را به یأس بدل کرد.
در پایان سند ۱۹۷۹ آمده است: عملیات روانی موفق زمانی است که دشمن، بیآنکه بداند، متن تو را مقابل دوربین خودش تکرار کند. روحانی امروز همان متن را دوباره میخواند: «اگر برجام بود، جنگ نمیشد...»
برجامِ او در آینه سند عملیات روانی، نه «راهحل»، که «نقشه شکست» را نشان میدهد؛ و اینبار افکار عمومیای روبهروست که دیگر «جمعیت هدف» نیست؛ «سپاه شناختی» است و اجازه نمیدهد تاریخ دوباره در چاه ۲۰۱۵ سقوط کند.
یادداشت: حسن عرفانیان
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!