یادداشت؛
حجاب در آئینه تبیین
حجاب مقولهای است که در مورد فلسفه اصلی آن سایهای از سوء تفاهم ریشه دوانده و نیازمند تبیین دوباره و رسیدن به جایگاه اصلی خود است.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ فعال رسانهای در یادداشتی اختصاصی نوشت: مقوله حجاب موضوعی پیچیده و از ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی است و شاید بتوان گفت یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی که همواره مورد مناقشه بسیاری از نخبگان دینی، سیاسی و اجتماعی بوده، مسئله حجاب است.
اما وضعیت عفاف و حجاب در کشور ما از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون مسیر پر پیچ و خمی را پیموده و مسائل مختلفی از جمله نگاههای افراطی تا کمکاری 26 دستگاه متولی امر عفاف و حجاب همه و همه بر وضعیت فعلی حجاب در کشور سایه انداخته است.
و شاید چالش ذهنی نسل امروز با مسئله حجاب در این است که این مهم آیا یک قرارداد اجتماعی و یا صرفاً موضوعی مذهبی و یا سیاسی است؟
در پاسخ به این سوال باید گفت فارغ از نگاههای گوناگون با رجوع به ذات خویش میتوان دریافت که نیاز به پوشش و پنهانسازی بخشی از وجود، یک انگیزه درونی و ریشهدار در روان انسان است.
از سوی دیگر اگر بخواهیم یه این مسئله از جنبه دینی بنگریم شاید بتوان در یک جمله شهید مطهری بدان اشاره کرد که تمام فلسفه حجاب را در برمیگیرد.
به گفته شهید مطهری (ره)، ریشه کلی و اساسی حجاب در اسلام این است که: «اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اخـتصاص یابد و اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد.
و آنچه امروز در بنبست تمدن غرب در حال رقم خوردن است از داغی بازار سکس تا کالا شدن زن همگی دستاورد بیتوجهی به مقوله عفاف و حجاب از دیدگاه دینی است.
از سوی دیگر مغالطهای به نام حجاب اجباری که بارها از سوی معاندان برای سیاسی کردن حجاب مطرح شد دستاویزی برای فرصتطلبان و غربگرایان شد تا زنان ایرانی را به ابتذال برساند، ابتذالی که در نهایت با فروپاشی بنیان خانواده و فساد و تباهی و انواع خشونتها و آسیبهای اجتماعی همراه خواهد بود.
شاید بتوان گفت اوج این معضل با جنبشی به نام زن، زندگی، آزادی و بهانه مرگ مهسا امینی در کشور قوت گرفت و در نهایت موجب شد شاهد وضعیت کنونی در موضوع حجاب باشیم.
با تمام تفاسیر فوق باید به این باور و نگاه عمیق که در جمله معروف شهید قاسم سلیمانی نهفته است برسیم که «همان دختر کمحجاب هم دختر من است».
این باور یعنی اینکه بدانیم عفت و حجاب دو مقوله جدا از یکیدگر هستند که درلفظ عام یکسان تلقی میشوند در حالیکه نمیتوان هر فرد کمحجاب یا بیحجابی را غیرعفیف قلمداد کرد و بالعکس هر بانوی محجبهای را نمیتوان عفیف دانست.
پس باید بپذیریم که حجاب با اقدامات سلبی و قهری سامان نمیپذیرد و حل این معضل نیازمند انجام اقدامات فرهنگی و درونیسازی این مهم از طریق تبیین مسئله حجاب و رفتارمناسب است.
اما متأسفانه آنچه که امروز در بطن جامعه شاهد آن هستیم و شاید فاجعهای که در حال وقوع است گسست تبینی فلسفه حجاب از باورهای نسل امروز است که به جهت برخوردهای غلط با مسئله حجاب در بین جوانان شکل گرفته است.
موضوعی که باید در بحرانهای اجتماعی و فرهنگی ریشهیابی شده و در بوته نقد قرار گیرد تا برای آن پاسخ و راه حلی مناسب یافت.
یادداشت: مهدیه السدات کیا- فعال رسانه ای
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!