
یک عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان مطرح کرد:
وادادگی نسخه ثابت پهلوی و پیروان امروزش
یک عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان گفت: تکیه بر بیگانگان و تجویز تسلیمطلبی، راهبرد ثابت پهلوی و برخی جریانهای سلطنتطلب امروز بوده که استقلال کشور را کاسته و بر منافع ملی هزینه تحمیل کرده است.
محمد ابراهیمی ورکیانی در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ با تحلیل چرایی عدم مقاومت ایران در برابر اشغال متفقین در جریان جنگ جهانی دوم، این رویداد را حاصل مجموعهای از ضعفهای نظامی، سیاسی و راهبردی در دوره پهلوی اول دانست.
وی در ادامه بیان کرد: هرچند رضاشاه تلاشهایی برای نوسازی ارتش انجام داده بود، اما ایران همچنان از نظر آمادگی و تجهیزات جنگی بسیار ضعیف بود و هیچ راهبرد منسجم دفاعی برای مقابله با تهدید خارجی وجود نداشت که این شرایط باعث شد کشور در موقعیت بحران، عملاً توان مقاومتی نداشته باشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان در ادامه افزود: تمرکز قدرت در دست شخص شاه و حذف نیروهای سیاسی منتقد، انسجام و اتحاد ملی را تضعیف کرد و در زمان بحران، امکان شکلگیری مقاومت جمعی و سازمانیافته را از بین برد.
به گفته وی، اشتباه راهبردی دیگر رضاشاه، درک ناقص از مناسبات بینالملل و تغییر مداوم رویکرد به سوی قدرتهای خارجی بود؛ ابتدا تکیه بر بریتانیا و سپس گرایش به آلمان هیتلری، که نهایتاً موجب از دست رفتن حمایت لندن و تسهیل تبعید او شد.
ابراهیمیورکیانی همچنین تصریح کرد: تسلیم بیمقاومت ایران در برابر متفقین، به قیمت از میان رفتن استقلال کشور و پایان سلطنت رضاشاه تمام شد؛ چرا که او همواره نگاهش به بیرون بود و گمان میکرد حمایت قدرتهای خارجی ادامه خواهد داشت، تصوری که در نهایت بر باد رفت.
اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ امنیت ملی را تضعیف کرد
عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان با تشریح پیامدهای اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰، این رویداد را نقطهای سرنوشتساز در تاریخ معاصر کشور دانست که آثار اقتصادی، امنیتی و هویتی گستردهای بر جای گذاشت.
وی با بیان اینکه اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم، بحران کمبود مواد غذایی و کالاهای ضروری را رقم زد، گفت: کنترل کشور توسط نیروهای متفقین موجب افزایش قیمتها و تورم بیسابقه شد، بهگونهای که حتی دولتهای پس از جنگ نیز نتوانستند این اختلال اقتصادی را بهطور کامل مدیریت کنند.
به گفته این استاد دانشگاه، اشغال نظامی منجر به تشدید ناامنی و بیثباتی داخلی شد و فعالیت گروههای سیاسی مختلف از ملیگرایان تا کمونیستها به تنشهای داخلی دامن زد و دولتهای پس از رضاشاه نیز بهدلیل فشار مستمر متفقین، با کاهش استقلال سیاسی مواجه شدند.
ابراهیمی ورکیانی، همچنین مهمترین پیامد هویتی این دوره را تقویت حس ضد استعماری در میان مردم دانست و افزود: همانند تجربه جنگ جهانی اول، اشغال ایران موجی از استکبارستیزی در ذهنیت عمومی ایجاد کرد که آثار آن تا امروز باقی مانده است.
وی، ضعف ساختار سیاسی و نظامی پهلوی اول را عامل مهم ناتوانی کشور در دفاع حتی حداقلی عنوان کرد و گفت: رژیم پهلوی بهدلیل فقدان مشروعیت و حمایت مردمی، سرکوب مخالفان و نبود فضای باز سیاسی، امکان بسیج اجتماعی و منابع انسانی برای دفاع را از دست داد.
به گفته این استاد دانشگاه، وابستگی شدید نظامی به قدرتهای خارجی برای تأمین تجهیزات و امنیت، همراه با فقر و نابرابری اجتماعی، توان دفاعی کشور را تضعیف کرد و ایران را در وضعیتی قرار داد که رضاشاه ناگزیر از ترک کشور و تبعید شد.
وابستگی به بیگانگان حلقه مشترک پهلوی و برخی جریانهای سلطنتطلب امروز
عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان با اشاره به شباهتهای معنادار میان رفتار رژیم پهلوی در سال ۱۳۲۰ و عملکرد برخی جریانهای سلطنتطلب در حوادث اخیر، بهویژه در ماجرای جنگ ۱۲ روزه گفت: بررسی تاریخی نشان میدهد که وابستگی به قدرتهای خارجی، سرکوب مخالفان و ترویج یأس و تسلیم، سه محور اصلی تکرارشونده در هر دو دوره بوده است.
وی با اشاره به وابستگی رژیم پهلوی به بیگانگان افزود: در سالهای جنگ جهانی دوم، حکومت پهلوی بهشدت به قدرتهای خارجی، بهویژه انگلیس و آلمان، تکیه داشت؛ رویکردی که به کاهش جدی استقلال سیاسی و نظامی کشور انجامید.
ابراهیمی ورکیانی در ادامه عنوان کرد: امروز نیز برخی جریانهای سلطنتطلب، در حالی مدعی تصاحب ایران مستقل هستند که برای تثبیت موقعیت خود به جذب حمایت خارجی میاندیشند؛ مسیری که تجربه گذشته نشان داده میتواند خسارتهای امنیتی و سیاسی جبرانناپذیری ایجاد کند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه سرکوب مخالفان نیز وجه مشترک دیگر این دو دوره است، اظهار کرد: حکومت پهلوی با سرکوب گسترده نیروهای منتقد و مخالف، موجبات نارضایتی عمومی و افزایش تنشهای اجتماعی را فراهم کرد و هماکنون نیز برخی جریانهای سلطنتطلب هرگونه صدای منتقد نسبت به رضاپهلوی را، چه در داخل و چه در خارج از کشور، با فشار و حمله رسانهای یا ساختاری پاسخ میدهند.
وی، نقش جریانهای شبهروشنفکری در تضعیف روحیه ملی را یادآور شد و گفت: در سالهای ۱۳۲۰ و پس از آن، این جریانها با استفاده از ادبیات و هنر، یأس و ناامیدی را در جامعه گسترش میدادند.
بنا به گفته این استاد دانشگاه، آثارشان غالباً به ترسیم وضعیت ناگوار و بیتفاوتی اجتماعی محدود میشد و با تأکید مکرر بر ناتوانی مردم در تغییر وضعیت، به تسلیمطلبی و عدم اقدام مؤثر دامن میزد که حتی برخی دولتمردان آن دوره نیز آشکارا بر عدم توانایی مردم در ساخت کشور تأکید داشتند.
ابراهیمی ورکیانی با هشدار نسبت به تداوم این رویکرد در زمان حاضر افزود: برخی از همین جریانهای شبهروشنفکری امروز با القای یأس در داخل، به دشمن خارجی سیگنال ضعف میفرستند.
وی تصریح کرد: در طول یک قرن گذشته، این طیف حتی زمانی که در جایگاههای مهم سیاسی بوده هیچگاه نگاه به داخل را جایگزین وابستگی به خارج نکرده و بارها در مسیر وابستهسازی کشور، بهویژه به غرب، گام برداشتهاند.
عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان در نهایت تأکید کرد: این جریانها، بهجای ارائه راهحلهای عملی مبتنی بر توان داخلی، همواره نسخه وادادگی و تسلیم را در برابر قدرتهای خارجی بهعنوان تنها راه برونرفت از مشکلات کشور معرفی کردهاند.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!