گوشهای از خاطرات یک مبارز انقلابی:
وقتی با دمپایی زنانه فرار کردم
یک مبارز انقلابی گفت: در حال فرار با دمپایی زنانه بودم که از پایم درآمد به کلاه افسر ارتش برخورد کرد و توانستم فرار کنم.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «مرآت» ؛ روزهای دهه فجر یادآور خاطرات مجاهدان و مبارزانی است که عاشقانه برای نجات کشورشان از شر اجانب و وطنفروشان و خائنین تلاش و امید را به هم گرهزده و در این مسیر از هیچچیز ترسی نداشتند و از شکنجه تا شهادت را عاشقانه با خدای خویش معامله کردند.
بیان خاطرات این مبارزان درعینحال که حال و هوای روزهای انقلاب را زنده میکند سبب تزریق امید به رگهای جامعه شده و روحیه انقلابی را در نسل جوان بیدار میکند.
حاج حسین احسانی از مجاهدان و مبارزان انقلابی شهرستان سرخه در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی مرآت از تلخوشیرین روزهای انقلابی خود اینگونه گفت: از همان روزهای آغازین حرکتها و جنبشهای انقلابی در کشور من هم در جمع انقلابیون بودم و در نیمه سال 57 سردمدار و رهبر حرکتهای انقلابی در شهرسرخه محسوب شدم.
این مبارز انقلابی و ایثارگر در ادامه افزود: یک مغازه کفاشی داشتم و از آن برای پوشش و نگهداری وسایل راهپیمایی مثل پلاکارد و اعلامیه استفاده میکردم و تقریباً تمام راهپیماییهای شهر سرخه را پوشش میدادم.
اولین راهپیمایی
حاج حسین در باره اولین راهپیمایی خودش نیز توضیح داد: من در منزل بودم که خبر یک راهپیمایی محرمانه را به من دادند و تقریباً در محوطه مسجد امام حسن عسگری (ع) به جمعیت ملحق شدم و مردم با سردادن شعارهایی حرکت میکردند و از کوچه شهید صلواتی حرکت و به سمت میدان ولیعصر شهرستان سرخه (عج) فعلی رفتند و نهایتاً در حسینیه جمعیتی در حدود 8 نفر تجمع کردند.
احسانی از راهپیمایی در حکومتنظامی و نجات معجزهآسای خودش از شلیک گلوله سرباز دلرحم گفت: در میدان پیروزی فعلی از دست مأموران فرار و در پشتبام منزل شهید حسین سماوی مستقر شدم و از همان جا شعار میدادم که در کسری از ثانیه یک تیر مماس با گوشم شلیک و به دیوار پشتبام اصابت کرد و بعد متوجه شدم سربازی که این تیر را شلیک کرده قصد داشته نشان دهد که تیرهایش همه جنگی و امکان شلیک مستقیم دارد.
مبارزه در شب عروسی
بنا به گفته حاج حسین شیرینی عروسیاش هم با دلهره مبارزه همراه بود و برادرزنش در این مراسم اعلامیههای امام را پخش کرده و شعار مرگ بر شاه سر داده که خوشبختانه اتفاق خاصی نیفتاد.
دفاع با دمپایی زنانه
این مبارز انقلابی و رزمنده دوران دفاع مقدس در آخرین برگ از خاطرات خود از روزهای انقلاب به چهارمین شب عروسیاش اشاره کرد و افزود: در آن شب برای تماشای وضعیت حکومتنظامی با دمپایی زنانه منزل را ترک کردم که یکدفعه یکی از افسران ارتش من را دید من هم برایش سر تکان دادم؛ اما یکدفعه به من فرمان ایست داد و من هم برای نجات خودم پا به فرار گذاشتم که یکدفعه دمپایی به سمتش پرتاب و به کلاهش برخورد کرد و توانستم فرار کنم.
انتهای خبر/