
یادداشت؛
جدال بیپایان در حقوق بشر جهانی
آزادی بیان و آزادی دین، دو ستون اصلی نظم حقوقی معاصرند؛ اما رویارویی این دو حق، از دادگاههای بینالمللی تا خیابانهای جوامع را درگیر کرده و پرسشهای عمیقی درباره مرز نقد مشروع و اهانت نابجا پدید آورده است.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»، مسئول پژوهشی مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر سمنان در یادداشت اختصاصی نوشت: در جهان امروز حقوق بشر، یکی از پیچیدهترین و حساسترین چالشها، تزاحم میان آزادی بیان و آزادی دین است. این دو حق بنیادین، هر یک بهتنهایی پشتوانه نظم اخلاقی و حقوقی بشر به شمار میآیند؛ اما هنگامی که در میدان سیاست و اجتماع به تقابل میرسند، مسیر سادهای برای حل اختلاف باقی نمیماند.
آزادی بیان، طبق ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، حقی تضمینشده است؛ حقی که امکان نقد، پرسشگری، مخالفت با قدرت و بیان دیدگاههای غیرمتعارف را فراهم میکند. بی این آزادی، دموکراسی و مشارکت عمومی معنای واقعی خود را از دست میدهند.
در مقابل، ماده ۱۸ همان میثاق، آزادی دین و مذهب را به رسمیت میشناسد و حق هر انسان را برای داشتن، تغییر دادن یا اظهار باور دینی خود از حریم خصوصی تا عرصه عمومی قطعی میداند؛ حقی که بهویژه برای اقلیتهای فرهنگی و دینی حیاتی است.
اما نقطه بحران آنجاست که آزادی بیان به تحقیر، تمسخر یا توهین به باورهای دینی منجر شود. کاریکاتورهای موهن، فیلمهای توهینآمیز یا حتی برخی مباحث جدلی در فضای آکادمیک، بارها موجهایی از تنش جهانی آفریده و پیامدهایی سیاسی، اجتماعی یا حتی خشونتآمیز به همراه داشته است.
مدافعان آزادی بیان این اقدامات را بخشی جداییناپذیر از حقوق مدنی میدانند، در حالی که پیروان ادیان، خواستار محدودیت چنین گفتارهایی به نام احترام به مقدسات هستند.
نظام بینالمللی حقوق بشر، برای عبور از این میدان مین، به اصل «محدودیتهای مشروع» متوسل میشود. ماده ۱۹ میثاق اجازه میدهد آزادی بیان، در صورت ضرورت برای حفظ نظم عمومی، امنیت ملی، اخلاق یا حقوق و حیثیت دیگران، محدود شود. همچنین ماده ۲۰ هرگونه دعوت به نفرتپراکنی دینی یا قومی را ممنوع کرده است.
بنابراین، اصل آزادی بیان پابرجاست، اما زمانی که سخن به تحریک تبعیض، خشونت یا نفرت دینی بینجامد، میتوان آن را مهار کرد.
با وجود این، اختلاف برداشتها باقی است. در دادگاههای غربی، از جمله دیوان اروپایی حقوق بشر، پروندههای زیادی به سود آزادی بیان خاتمه یافته است؛ حتی سخنان تند علیه مذهب، تا زمانی که به خشونت مستقیم منجر نشوند، تحت حمایت قرار گرفتهاند.
در سوی دیگر، کشورهای اسلامی و شرقی، هرگونه بیاحترامی به مقدسات را نقض آشکار آزادی دین تلقی کرده و خواهان جرمانگاری جهانی آن هستند.
ریشه این دوگانگی، در تفاوت گفتمانهای فرهنگی و تمدنی نهفته است. سنت لیبرال غربی، آزادی بیان را ارزش برتر دانسته و دین را نهادی شخصی میشمارد که نباید محدودیتی بر گفتار عمومی تحمیل کند. اما در جوامع مذهبی، دین نهتنها هویت فردی و جمعی را شکل میدهد، بلکه احترام به آن، کلید همبستگی اجتماعی تلقی میشود.
حل این چالش، فراتر از تدابیر حقوقی صرف است. جهان امروز نیازمند مدلی متوازن است که هم نقد و پرسشگری را پاس بدارد و هم از تحقیر و نفرتپراکنی علیه باورهای دینی جلوگیری کند. گفتگوی بینفرهنگی، آموزش عمومی و فرهنگ مدارا، همان حلقههای مفقودهای هستند که میتوانند میان آزادی و احترام پلی برقرار کنند.
نهایتاً، باید به یاد داشت که آزادی بیان و آزادی دین، هر دو برای تحقق یک هدف مشترک آفریده شدهاند: حفظ کرامت انسانی. اگر این اصل، قطبنمای تصمیمگیریها باشد، میتوان مسیر میانهای یافت؛ مسیری که نه در افراط آزادی بیمهار غرق شود و نه در محدودیتهای خشک گفتگو را به سکوت وادارد.
یادداشت: علی یزدانیان- مسئول پژوهشی مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر سمنان
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!