
یادداشت؛
رؤیای نوبلی
با تحرکات تازه و اظهارات صلحطلبانه، دونالد ترامپ میکوشد چهرهای میانجیگر از خود بسازد؛ اما این تلاشها بیش از آنکه گرهی از بحرانهای جهانی بگشاید، راهی برای رسیدن به مدال طلایی نوبل و بازسازی تصویر سیاسی اوست.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت اختصاصی نوشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، بار دیگر به صدر اخبار بینالمللی بازگشته است؛ اما نه بهخاطر سیاستهای واقعگرایانه یا تلاشهای مستمر برای حل بحرانها، بلکه به دلیل اقداماتی که بسیاری از تحلیلگران آنها را «نمایشی» و «محاسبهشده» میدانند. هدف نهایی این اقدامات، به باور منتقدان، چیزی جز دستیابی به جایزه صلح نوبل و تثبیت نام خود در تاریخ نیست.
در ماههای اخیر، ترامپ با سخنرانیها و دیدارهای پیاپی، خود را در قامت میانجی بحرانهای متعدد جهان معرفی کرده است. از اظهاراتی درباره پایان جنگ اسرائیل و غزه گرفته تا پیشنهادهای غیررسمی برای توقف جنگ روسیه و اوکراین، او میکوشد چهرهای صلحطلب از خود به نمایش بگذارد. با این حال، ناظران سیاسی میگویند این مواضع بیش از آنکه بر راهکارهای عملی استوار باشد، بر صحنهآرایی و جلب توجه رسانهها تکیه دارد.
تحلیلگران بر این باورند که ترامپ در این راهبرد، از هر ابزار موقتی و هر متحد گذرایی بهره میگیرد تا پازل «ترامپِ ناجی جهان» را تکمیل کند. او برای ایجاد این تصویر، حاضر است به سراغ کشورهایی برود که در گذشته از آنها انتقاد کرده، یا با بازیگران سیاسی همکاری کند که مواضعشان با سیاستهای پیشین او در تضاد بوده است.
اما کارنامه واقعی ترامپ در عرصه سیاست خارجی و داخلی، چهرهای متفاوت نشان میدهد. در دوران ریاستجمهوری او، تنشهای خاورمیانه افزایش یافت، روابط با متحدان سنتی آمریکا چندین بار دچار بحران شد، شکافهای ژئوپلیتیکی در سطح جهانی تشدید شد و حتی تصمیماتی چون حمله به تأسیسات صلحآمیز هستهای ایران، به ایجاد بیاعتمادی بیشتر در فضای بینالملل انجامید. همین موارد سبب شده است که ادعای او درباره نقشآفرینی در صلح جهانی با تردید جدی رو به رو شود.
به گفته مفسران، تفاوت آشکار میان ژستهای صلحطلبانه ترامپ و تصمیمات واقعی او، اصلیترین مانع در مسیر تثبیت این تصویر در افکار عمومی است. فضای سیاسی بینالمللی امروز، بهویژه پس از سالها بحران و جنگ، نسبت به «معاملههای سریع» یا وعدههای غیرمستند حساس شده است. در چنین شرایطی، هرگونه تلاش مقطعی برای کسب اعتبار صلح، بدون پشتوانه اقدامات دیپلماتیک پایدار، به سختی مورد پذیرش قرار میگیرد.
در طرف مقابل، حامیان ترامپ استدلال میکنند که حتی اگر بخشی از این تحرکات جنبه تبلیغاتی داشته باشد، هرگونه تلاش برای آغاز گفتگو و کاهش تنشها، باید مورد استقبال قرار گیرد. آنها این اقدامات را نشانهای از توانایی او در جلب توجه به مسائل حیاتی جهان و بهکارگیری سبک خاص مذاکرهاش میدانند.
با این حال، آنچه اکنون در معرض قضاوت افکار عمومی قرار گرفته، نه فقط نیت ترامپ، بلکه میزان اثرگذاری واقعی این ژستهای دیپلماتیک است. تجربه سیاست بینالملل نشان داده که صلح پایدار، حاصل روندی طولانی، شفاف و متعهدانه است؛ روندی که نیازمند اعتمادسازی، دوری از اقدامات تنشزا و پیگیری مداوم توافقات است.
به همین دلیل، بسیاری بر این باورند که فاصله میان «واقعیت تصمیمات ترامپ» و «نمایشهای صلحآمیز او» بیش از آن است که بتواند در کوتاهمدت اعتماد بازیگران اصلی سیاست جهانی را جلب کند. در نهایت، این شکاف میتواند به مانعی بزرگ در مسیر کسب هرگونه جایزه معتبر بینالمللی برای او بدل شود.
در جمعبندی، تلاش امروز ترامپ، بیش از آنکه بازتاب رسالتی انسانی باشد، به نظر میرسد تلاشی است برای حک کردن نامی ماندگار در تاریخ، ولو نه با حقیقت صلح، بلکه با سایهای از آن؛ تفاوتی که میتواند برای آیندگان معیار تمایز میان یک سیاستمدار خدمتگزار جهان و فردی باشد که صرفاً مدالی طلایی را بر سینهاش میطلبد، حتی اگر بر ویرانههای ناشی از جنگ بنا شده باشد.
یادداشت: رامین قانع- کارشناس مسائل سیاسی
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!