ریشه‌ها و تاریخچه فراماسونری

فراماسونری به شکل رسمی از اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم در اروپا ظهور کرد اما ریشه‌های آن را می‌توان در انجمن‌های صنفی سنگ‌تراشان قرون وسطی جستجو کرد، این انجمن‌ها ابتدا برای حفاظت از اسرار حرفه‌ای و آموزش فنون ساخت و ساز ایجاد شدند اما به تدریج به گروه‌هایی با اهداف فلسفی و سیاسی بدل شدند که آرمان‌های آزادی، برابری و برادری را دنبال می‌کردند.

با ظهور عصر روشنگری و انقلاب‌های بزرگ فراماسونری توانست نفوذ خود را در دربارها، پارلمان‌ها و نهادهای کلیدی اروپا گسترش دهد و بسیاری از رهبران انقلاب‌های آمریکا و فرانسه عضو این فرقه بوده‌اند و در قرن نوزدهم، فراماسونری به صورت شبکه‌ای جهانی درآمد که در بانکداری، صنعت، سیاست و فرهنگ نفوذ کرد و نقش تعیین‌کننده‌ای در تحولات تاریخی ایفا نمود.

فلسفه فراماسونری ترکیبی از اومانیسم افراطی، نسبی‌گرایی اخلاقی و سکولاریسم بوده و در این نظام فکری جایگاه انسان به عنوان محور کائنات به جای خداوند و وحی مطرح می‌شود و معنویت جای خود را به عقلانیت محض و منافع مادی می‌دهد و ارزش‌های سنتی و دینی مورد تردید و حتی تخریب قرار می‌گیرند.

نمادهای ماسونی همچون چشم جهان‌بین، هرم و پرگار نه تنها عناصر تزئینی بلکه حامل پیام‌های رمزآلودی هستند که نفوذ فرقه را در ذهن‌ها و ناخودآگاه جمعی افزایش می‌دهند و این نمادها به شکلی گسترده در رسانه‌ها، تبلیغات، فیلم‌ها و حتی معماری به کار می‌روند تا هویت فرهنگی جوامع را به تدریج تغییر دهند.

فراماسونری از یک ساختار بسیار سلسله‌مراتبی و محرمانه برخوردار بوده و اعضا از طریق مراحل مختلفی که هر یک با رمز و رازهای خاص خود همراه است پیشرفت می‌کنند و این مراحل به گونه‌ای طراحی شده‌اند که افراد تنها به بخشی از اسرار دسترسی داشته باشند و از کل نقشه راه بی‌اطلاع باشند تا بدین طریق کنترل و مدیریت کامل بر جریان‌های درونی برقرار گردد.

نفوذ در سطوح بالای قدرت‌های سیاسی

لژهای محلی تحت نظارت لژهای ملی و بین‌المللی فعالیت می‌کنند و گروه‌های زیرمجموعه‌ای مانند ایلومیناتی، باشگاه بیلدربرگ، اسکال اند بونز و... نقش بازوهای عملیاتی این شبکه جهانی را دارند و این ساختار موجب می‌شود تا تصمیمات مهم پشت درهای بسته گرفته شود و اعضای سطوح پایین‌تر تنها نقش اجراکننده را ایفا کنند.

یکی از مهم‌ترین ابزارهای فراماسونری نفوذ در سطوح بالای قدرت سیاسی بوده و بسیاری از رؤسای جمهور، نخست‌وزیران، وزرا و فرماندهان نظامی در طول تاریخ عضو یا تحت تاثیر این فرقه بوده‌اند چراکه این نفوذ به آن‌ها امکان می‌دهد سیاست‌های کلان را به سود اهداف فراماسونری جهت‌دهی کنند.

علاوه بر این همکاری گسترده‌ای میان فراماسون‌ها و سازمان‌های اطلاعاتی مانند CIA، موساد، MI6 برقرار بوده و این شبکه‌ها در اجرای کودتاها، جنگ‌های نیابتی، ترورهای سیاسی و پروژه‌های پیچیده امنیتی همکاری می‌کنند تا اهداف ژئوپلتیکی و اقتصادی فرقه را پیش ببرند.

فراماسونری در حوزه اقتصاد و بانکداری نقش بی‌بدیلی ایفا می‌کند و کنترل بانک‌های مرکزی، نهادهای مالی بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و دستکاری بازارهای مالی از مهم‌ترین فعالیت‌های این شبکه است.

خلق پول بدون پشتوانه، افزایش بدهی‌های دولتی و اجرای تحریم‌های اقتصادی برنامه‌ریزی‌شده از سوی این فرقه برای تسلط بر اقتصاد کشورهای مستقل بوده و بحران‌های مالی جهانی همچون بحران ۲۰۰۸ نمونه‌هایی آشکار از نحوه استفاده فراماسونری از بحران‌سازی برای بازتوزیع ثروت و قدرت است.

فراماسونری با استفاده از رسانه‌ها، سینما، موسیقی و هنرهای مختلف هویت و فرهنگ جهانی را هدف قرار داده و این فرقه با نفوذ در هالیوود، صنعت موسیقی و شبکه‌های اجتماعی پیام‌های خود را در قالب سبک زندگی مصرف‌گرا، بی‌هویتی، نابودی ارزش‌های اخلاقی و دوری از معنویت القا می‌کند.

نمادها و شعارهای ماسونی به طور مخفیانه در بسیاری از محصولات فرهنگی به کار می‌رود تا مخاطبان را به سمت پذیرش نسبی‌گرایی و سکولاریسم سوق دهند و هدف، تغییر رفتارها و نگرش‌ها و آماده‌سازی جامعه برای پذیرش نظم نوین جهانی است.

تهاجم علیه دین و معنویت

فراماسونری دین را بزرگ‌ترین مانع تحقق پروژه‌های خود می‌داند و به همین دلیل با تاکتیک‌های مختلفی به مقابله با آن می‌پردازد و این تاکتیک‌ها شامل تحریف آموزه‌های دینی، ترویج عرفان‌های ساختگی، ایجاد فرقه‌های انحرافی و نفوذ در نهادهای دینی برای ایجاد اختلاف و تفرقه است.

در بسیاری از کشورها فراماسونری از طریق فشارهای فرهنگی و سیاسی سعی در کاهش نقش دین در جامعه و افزایش سکولاریسم دارد و انقلاب اسلامی ایران یکی از بارزترین نمونه‌های مقابله موفق با این پروژه است که با تکیه بر اصول دینی و استقلال مانع نفوذ فراماسون‌ها شد.

انقلاب اسلامی ایران گسستی عمیق در مسیر پیشروی فراماسونری ایجاد کرد و این انقلاب نه تنها رژیم وابسته به غرب را سرنگون ساخت بلکه الگویی نو برای حکومت‌داری مبتنی بر عدالت، معنویت و استقلال ارائه کرد و رهبران این انقلاب بارها نسبت به خطر فراماسونری و پروژه‌های صهیونیستی هشدار داده و ضرورت وحدت و مقاومت را تأکید کردند.

این نهضت الهام‌بخش جریان‌های مقاومت در جهان اسلام و دیگر کشورهای تحت سلطه بوده و باعث شده فراماسونری استراتژی‌های جدیدی برای نفوذ و مقابله تدوین کند.

با وجود قدرت و نفوذ گسترده فراماسونری با چالش‌های مهمی روبرو است؛ از جمله افزایش آگاهی عمومی، ظهور رسانه‌های مستقل و مقاومت فزاینده جوامع مذهبی و فرهنگی و با گسترش فناوری اطلاعات و شبکه‌های اجتماعی رازهای این فرقه بیش از پیش آشکار شده و مخاطبان بیشتری نسبت به تهدیدهای آن حساس شده‌اند.

آینده فراماسونری به میزان توانایی آن در تطبیق با تغییرات جهانی و حفظ نفوذ در ساختارهای قدرت بستگی دارد و در مقابل مقاومت آگاهانه و بسیج اجتماعی می‌تواند زمینه‌ساز شکست پروژه‌های مخرب این فرقه باشد.

فراماسونری بیش از یک فرقه ساده است؛ این سازمانی جهانی با ساختاری پیچیده بوده که اهدافی فراتر از تصور عمومی دارد و نفوذ عمیق در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و دین باعث شده این فرقه به یکی از اصلی‌ترین بازیگران پشت پرده تاریخ معاصر تبدیل شود.

مقابله با این جریان نیازمند آگاهی، بصیرت و مقاومت همه‌جانبه فرهنگی، سیاسی و معنوی است و تنها با تکیه بر هویت‌های اصیل، رهبری آگاه و اتحاد می‌توان در برابر این نیروی پنهان ایستاد و مسیر آینده بشریت را به سوی آزادی و عدالت هدایت کرد.

انتهای خبر/