
یادداشت؛
مثلث وحدت در ساحت عاشورا
کارشناس اسلامشناسی در یادداشتی اختصاصی نوشت: در ساحت مقدس عاشورا امت، ملت و ولایت سه ضلع مثلثیاند که وحدت ایران را معنا میبخشند؛ پیوندی که الهامگرفته از عقلانیت دینی، هویت تاریخی و بصیرت انقلابی است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «مرآت»؛ کارشناس اسلامشناسی در یادداشتی اختصاصی نوشت: در گذرگاههای خطیر تاریخ هر ملتی ناگزیر از بازخوانی بنیادهای هویتی خود است؛ نه از آنرو که حافظه تاریخی صرفاً ارزش موزهای دارد بلکه بدان سبب که تاریخ، پناهگاه عقلانیت تمدنی در هنگامه فتنه است.
ملت ایران در بزنگاههای بیشمار نشان داده که هویت وی را باید نه در سرشماریهای جغرافیایی یا برساختهای مدرن ملیگرایی بلکه در پیوند وثیق «ایمان و ایران» جستوجو کرد؛ پیوندی که در عاشورا به اوج معنابخشی میرسد و در پرتو ولایت، به انسجامی تمدنی بدل میشود.
حادثه دوازده روزه اخیر که گرچه از منظر تقویمی کوتاه اما از نظر سرمایه اجتماعی عمیق و ماندگار است پردهای دیگر از این وحدت تاریخی را به نمایش گذاشت؛ وحدتی که نه حاصل خطکشیهای ایدئولوژیک بود و نه برخاسته از دعوتهای رسمی بلکه محصول درک فطری مردم از «ضرورت حضور» در دفاع از موجودیت ملی و دینیشان بود و مردم به میدان آمدند چون فهمیدند عاشورا تنها در کربلا اتفاق نیفتاده است.
در اینجا سه مؤلفه حیاتی به هم میرسند: «امت» به عنوان پیکره اعتقادی امتداد یافته از نبوت تا قیامت، «ملت» به مثابه یک واحد تاریخی و اجتماعی مستقل و «ولایت» به عنوان ستون خیمه این پیوند الهی و انسانی و ترکیب این سه مدل ایرانی اسلامی وحدت را میسازد؛ مدلی که نه تقلیدی از الگوهای غربی انسجام سیاسی است و نه مقهور عاطفههای کور جمعی؛ بلکه در ذات خود عقلانیتی قدسی را با کنش سیاسی و اجتماعی درمیآمیزد.
در این مدل عاشورا صرفاً یک نماد نیست، یک مکتب است؛ مکتبی که در آن «ایستادن» بالاتر از «زیستن» و «فهمیدن» مقدم بر «دنبالهروی» است و ملت ایران با روحیهای حسینی، بار دیگر نشان داد که هنوز از سرچشمه این معنا ارتزاق میکند و این ملت آنگاه که پرچم عزت را در میان میدان میبیند فارغ از گرایش، زبان، قومیت یا طبقه زیر آن جمع میشود.
اما این وحدت از کجا معنا میگیرد؟ پاسخ در «منطق عاشورا» نهفته است؛ منطقی که مبتنی بر سه اصل کلیدی است؛ تکلیفمداری، ظلمستیزی، و بصیرت تاریخی و این منطق، مردم ایران را به این باور رسانده که هر میدان دفاعی بازتولید کربلاست و هر سکوت در برابر ظلم بینصرتی است و هر حمایت از حق احیای عاشورا در بستر زمان است.
نقش رهبری در حفظ این وحدت نقشی راهبردی بلکه الهی است و اگر امت و ملت دو بال این پرندهاند و ولایت عمود خیمه آن استو رهبر انقلاب اسلامی در سالهای اخیر نه با خطابههای هیجانی بلکه با حکمت راهبردی این وحدت را حفظ کردهاند.
امروز که دشمن با روشهای نوین در پی تفرقهافکنی است از دوگانهسازیهای کاذب مانند دیندار، وطندوست تا امتگرا و ملیگرا تنها راه مقابله بازگشت به زبان عاشورا و منطق ولایت است زیرا عاشورا زبان مشترک همه نسلها، طبقات و جناحهاست و در عاشورا کسی نمیپرسد از کجایی یا چه عقیدهای داری بلکه میپرسد: آیا با امام حسین(ع) هستی یا نه؟
در میدان مقاومت دوازدهروزه نیز همین معیار حاکم شد و معیار جناح سیاسی نبود؛ معیار، لباس یا لهجه نبود؛ معیار ایستادگی در برابر باطل بود و در این میدان آنکه ایستاد حسینی بود و آنکه روایت کرد سفیر حقیقت شد و همین است رمز ماندگاری این انسجام.
از اینرو باید اذعان کرد که ملت ایران در دوازده روز اخیر بار دیگر توانست روایتی نو از عاشورا را در حافظه جمعیاش حک کند؛ روایتی که نه بر اشک بلکه بر درک؛ نه بر سوگ بلکه بر حضور؛ و نه بر تکرار بلکه بر تداوم استوار است.
اکنون وظیفه نخبگان، رسانهها، دانشگاهها و حوزههاست که این الگو را از سطح یک تجربه به سطح یک تئوری ارتقاء دهند و وحدت ملی بر پایه عاشورا یک مدل جامعهسازی است و این مدل نیازمند تبیین نظری، تولید روایت، تقویت سرمایه اجتماعی و بازتاب در سیاستگذاری است.
اگر بخواهیم ایران را در طوفانهای آینده حفظ کنیم باید این سهگانه را زنده نگه داریم: امت، ملت، ولایت زیرا نهضت عاشورا نشان داده است که ترکیب این سه شکستناپذیر است و ایران تا زمانی که حسینی بماند نخواهد شکست.
یادداشت: حجتالاسلام محمدامین جلالیان-کارشناس اسلامشناسی
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!